۱۳۸۸ مهر ۱۴, سه‌شنبه

بیا استه سیستان چون بهشت
گلش مشک سارا بدوزرش خشت
حکیم ابوالقاسم فردوسی
برای درک فرش پازریک و راهیابی به نقوش فراموش شده اینجا به سیستان می پردازیم:
سیستان (اخ)سگستان-سجستان-سگزستان-معرب از سگ-سک-سکه(قوم)+ستان .پسوند مکان
نام قدیم ان زرنگ بود .پس از مهاجرت سکه ها(سکا-اسکوت-اسکیث-سیت)در زمان فرهاد دوم اشکانی و اردوان دوم بطرف جنوب گروهی از اناندر زرنگ مستقر شدند.از این زمان زرنگ به نام ان سکستان خوانده شد.
سیستان سرزمینی است که در دنباله کوههای افغانستان قرار گرفته و ان از اراضی شن زاری است که سیلابهای نواحی مجاور در گودالهایش جمع شده و دریاچه و باتلاقهای هامون و گودرزه را تشکیل داده است.در خاک سیستان رود هیرمند جاری است که از کوههای افغانستان سرچشمه می گیرد و وارد خاک ایران میشود.
زابل 
زابل ناحیتی است بحدود خراسان .قصبه او را زرنگ خوانند. شهری با حصار است و پیرامن او خندق است. که ابش هم از وی بر اید و اندروی رودها است و اندر خانه های وی اب روان است و شهر او را پنج در است از اهن و ربض(ربض-دهخدا-میانه چیزی
ربض-معین- دیوار گرداگرد شهر-جای گوسفندان)
او باره ای دارد و او را سیزده در است و گرمسیراست.و انجا برف نبودو ایشان را اسیاها است بر باد ساخته و از انجا جامه های فرش افتد بر کردار طبری و زیلوها بر کردار جهرمی و خرمای خشک..........
حدودالعالم
بهرام را از بهر ان سگانشاه گفتندی که بهعد پدرش والی سیستان او بود وسیستان را اصل سگستان است و از این به تازیسجستان نویسند.
فارسنامه ابن بلخی
در حدیقه اول در حرف الف در کتاب حدائقالسیاحه تالیف عالم ربانی و عارف صمدانی قطبسلسله جلیله نعمت اللهیه الحاج زین العابدین شروانی قدس الله سره العزیز چاپ سازمان چاپ دانشگاه 1348 ش-1389 ق می نویسد: 
اقلیم سیم: ابتدای ان از مشرق بلاد چین و ماچین و جنوب دیار ترک و از بلاد هند و از وسط ملک کابل وزابلو مکران و سجستان و کرمان و فارس و خوزستان و عراق عرب و جنوب دیار بکر و میان شام و مصر و مغرب گذشته بدریای محیط پیوندد.و صاحب این اقلیم مریخ استو در ان سیصد و شصت و نه شهر اباد و سه هزار قصبه کثرت بنیاد و شش کوه بلند و بیست و دو شهر بزرگ استو لون مردم ان همگی اسمر و سبزه و اسفید چهره و بعضی صندلی رنگ و اغلب ایشان از متاع ملاحت پیکر و صباحت منظر با بهره اند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر